دختر دوم من عرفانه دختر دوم من عرفانه ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

دنیای من و دخترام

سرگرمی وسکوت

امروز بعد این که عرفانه جون را با هزار زحمت خوابوندم از تو خواستم که من را تنها بزاری  تا بتونم عکسهای تولد را اپلود کنم وقتی کارم  تموم شد صدات کردم که ببینی وتو کفتی مامان خیلی باحال شد بهت کفتم تو چی کار می کردی که سینی خمیر بازیتو برام آوردی من از دیدنش خیلی خوشحال شدم . ریحانه خیلی خوشحالم که اینقدر بزرگ شدی وبه تنهایی اینها رو ساختی می زارم تو وب تا بعدا ببینی  که چه می کنه ریحانه               ...
23 تير 1391

چراغونی تهران

طبق سنن گذشته هممون با هم رفتیم تو شب میلاد آقا امام زمان (عج) به دیدن چراغونیها ریحانه جان تو خیلی این کار را دوست داری عرفانه تو هم کلی کیف کردی. قبل از نماز مغرب و عشاء حرکت کردیم و نماز را تو یکی از مسجدهای قدیمی مولوی خوندیم هر چی پایین تر می رفتیم چراغونی ها قشنگ تر بود و شما دو تا باشنیدن صدای دلنواز  مولودیها دست می زدید مثل همیشه خاله مهناز جون، مامانی،باباحجت جون ما را همراهی می کردند. حالا چند تا عکس از شب میلاد ........................................... ...
18 تير 1391

دندان عرفانه

الهی قربون اون لثه های کوچولوت بشم که هر دندونی در می آری همش سرت رو به این ور و اون ور می زنی و درد می کشی. امروز تولد امام زمان دهمین دندونت رو هم در آوردی.اینم برای تو پری دریایی من ...
16 تير 1391

ولادت اقا مبارک

   ولادت با سعادت قرار دل بی قراران حضرت مهدی(عج) مبارک باد از روزی که خودم را شناختم در درونم یک صدا طنین انداز شده شاید این جمعه بیاید شاید...................... اقا منم انسان قریب و تنها گمشده در دنیا ،صدایم را میشنوی ،به یاریم بیا ،دستان لرزانم را بگیر و در مسیر درست قرارم ده اقا جانم از تو مدد می خواهم برای تربیت فرزندانم ،کمکم کن................. تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات   ...
14 تير 1391

باغ وحش

    دیروز جمعه ساعت 11 رفیم سمت باغ وحش ارم که.................... ما انداختیم تو همت ورفتیم سمت اتوبان ازادگان هر چی رفتیم پارک را ندیدیم که یک دفعه خاله مهناز جون گفت خدا هدایتتون کنه رسیدم اول چالوس ما که حواسمون کلا پرت بود جیغ زدیم مجبور شدیم دور بزنیمبه 110 زنگ زدیم وادرس گرفتیم کلی خندیدیم به شما دوتا فسقلی که خیلی خوش گذشت کلی قهقه می زدی ومی دوییدی کلی از دیدنت کیف کردیم دم قفس خرگوشها عرفانه کلی بازی کردی از دیدن اردکها هم سیر نمی شدی ریحانه جان تو ام دم قفس بچه شیرها تکون نمی خوردی همش به نگهبان اسرار می کردی که بری باهاش عکس بندازی ولی بابا حجت اسرار داشت که مریض می شی خلاصه کلی باهم کل کل کردید از...
10 تير 1391

اعیاد شعبانیه

عرفانه امسال دومین سالی است که سما اعیاد شعبانیه تو این دنیا هستی دنیایی که باید فقط قشنگی هاش رو ببینی و چشمت رو به زشتی هایش عادت ندی. ما توی خیابون ها که می گردی پیشاپیش برای تولد آقا امام زمان چراغونی کردند من هم به تو چراغ های رنگی رو نشون می دهم و تو با ذوق کودکانه ات براشون خوشحالی می کنی. امیدوارم خود امام زمان بهترین تکیه گاهت بشود. ...
9 تير 1391

عاشق آب بازی

عروسک کوچولوی من دیشب همگی رفتیم قصر بادی عرفانه جون من تو خیلی هیجاناتت قشنگه و بروز احساساتت دیدنیه. دخترکم تو به تنهایی سوار چرخ و فلک کوچولو شدی و بعدش هم رفتی سرسره بادی مخصوص نی نی هایی مثل خودت رو بازی کردی وقتی اومدی بیرون رفتیم پیش ریحانه که داشت تو استخر کوچک قایق دستی بازی می کرد. وای وروجکم وقتی آب رو دیدی دیه اروم نشدی من فکر کردم می خواهی کنار ریحانه بنشینی اونجا هم گذاشتم اما بدتر گریه کردی. نگو می خواستی بری تو آب وقتی گریه ات بیشتر شد تازه فهمیدم و بغلت کردم و همه اومدیم تو ماشین و خدا رو شکر تو آروم شدی با تمام وجودم از لحظه لحظه زندگیت لذت می برم. ...
9 تير 1391